جدول جو
جدول جو

معنی عاشق باره - جستجوی لغت در جدول جو

عاشق باره
عاشق دوست، عاشق پرست
تصویری از عاشق باره
تصویر عاشق باره
فرهنگ فارسی عمید
عاشق باره(شِ رَ / رِ)
عاشق دوست. هواخواه عاشق خود:
چون سبو تا هست غم از زندگی در پیکرت
دستگیری کن می آشامان عاشق باره را.
صائب
لغت نامه دهخدا
عاشق باره
مهر پرست مهر باره کسی که هوا خواه عاشق خود باشد عاشق دوست عاشق پرست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاشق با
تصویر عاشق با
خوراکی که در آن سرکه یا آب لیمو می ریزند، آش ترش، آش سرکه
فرهنگ فارسی عمید
(عِ رَ / رِ)
کسی که عشق را دوست دارد. عاشق پیشه. (فرهنگ فارسی معین). عشق پرداز. (از آنندراج) :
دلی که عشق نبازد ز سنگ خاره بود
چه دولتی بود آن دل که عشقباره بود.
شرف شفروه (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عشق باره
تصویر عشق باره
کسی که عشق را دوست دارد عاشق پیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق زار
تصویر عاشق زار
خنک هم آوای جنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق تره
تصویر عاشق تره
ترنگان بادرنگبوبه از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاشق با
تصویر عاشق با
شیفته با خوراکی است ترش
فرهنگ لغت هوشیار